درس سي و هشت
بررسي كلمه
1. خطاي مدني (civil wrong): نقض حقوق شخص كه زيانديده ميتواند بخاطر آن مطالبهي خسارت يا ادعاي جبران نمايد.
الف. هرگونه عمل متخلفانهاي كه به لحاظ كيفري قابل مجازات نباشد، يك خطاي مدني تلقي ميشود.
ب. از لحاظ حقوقي، شبهجرم يك خطاي مدني است.
ج. خطاي مدني مستقل از نقض تعهدات قراردادي، در د ادگاهها قابل تعقيب است.
2. مرتكب شدن (commit): انجام كاري بطور غيرقانوني يا خطا
الف. توافق براي ارتكاب جرم يا شبهجرم، باطل است.
ب. او مرتكب خودكشي شد وقتي شركت ورشكسته شد.
ج. فروشنده با تسليم كالاي معيوب، مرتكب نقض قرارداد شده است.
3. كيفري، مجرم (criminal): داراي ماهيت جرم يا مشتمل بر جرم؛ شخصي كه مرتكب جرمي ميشود.
الف. شيوهي او مجرمانه است كه براي نيل به خواستهها دروغ ميگويد و گول ميزند.
ب. مجازاتهاي جرايم به منظور بازداشتن مجرمان وضع ميشوند.
ج. قتل كيفري، با مرگ قابل مجازات است.
4. بازداشتن (deter): منصرف كردن و مانع شدن بويژه با ترس؛ وادار كردن كسي به عدم تصميمگيري براي انجام چيزي
الف. براي بازداشتن مجرمان، مجازاتهاي سنگينتري لازم است.
ب. بهترين شيوه براي بازداشتن جوانان از مصرف مواد مخدر چيست؟
ج. قانون بايد توليدكنندگان را از فروش محصولات مضر باز بدارد، حتي به مصرفكنندگاني كه از خطرات آنها آگاهي دارند.
5. غيرقانوني (illegal): برخلاف قانون؛ غيرقانوني
الف. تعداد زيادي مهاجر غيرقانوني در ايالات متحده زندگي ميكنند.
ب. پارلمان قانوني گذرانده كه استفاده از ديش ماهواره را غير قانوني {اعلام} كرده است.
ج. بعضي شركتها به فعاليتهاي غيرقانوني مشغول هستند.
6. صاحبملك (landlord): شخصي كه در ازاي پول، از او ملك، خانه، اتاق و... اجاره ميشود؛ موجر
الف. او بايد پانصد دلار به حساب صاحبخانه واريز كند.
ب. صاحب ملك ميتواند يك شخص، يك مرجع داخلي يا يك شركت باشد.
ج. رابطهي موجر و مستاجر بستگي به قرارداد دارد.
7. مجوز دادن، تجويز كردن (license): اجازه دادن؛ اجازهي انجام كاري را دادن؛ مجوز دادن
الف. اين شركت، يك سازندهي داراي مجوز است.
ب. اگر ميخواهيد خانهاي اجاره كنيد، بايد با يك بنگاه املاك داراي مجوز تماس بگيريد.
ج. اگر وكيل در يك ايالت داراي مجوز باشد، اين اجازه را دارد كه خدماتش را در ساير ايالتها ارايه دهد.
8. قتل عمد (murder): كشتنِ غيرقانوني و عمدي كسي
الف. احتمالا اين چاقو، سلاح قاتل بوده است.
ب. جامعه چگونه بايد مردي را بخاطر قتل همسرش مجازات كند؟
ج. او متهم به معاونت در قتل عمد شد.
9. جرم، تخلف (offence): عمل غيرقانوني؛ جرم؛ قانونشكني
الف. در معناي وسيع، همه تخلفات، جرايم كيفري هستند.
ب. اين اولين تخلفش بود، لذا مجازات خيلي شديد نبود.
ج. رسيدگي به جرم در صلاحيت دادگاههاي دادگستري كه طبق قانون اساسي ايجاد شدهاند ميباشد.
10. تدارك كردن، فراهم كردن (procure): سبب انجام چيزي شدن؛ برانگيختن؛ ترغيب كردن؛ موجب شدن؛ ببار آوردن به شيوههاي غيرمستقيم
الف. تدارك كردن به معناي با تلاش فراهم كردن است.
ب. شما يك واقعه را تدارك كردهايد اگر براي پي بردن به تحقق آن و اتخاذ اقدامات لازم براي تحققش، برنامهريزي كنيد.
ج. اكراه مشتمل بر تهديد جسمي يا فشار اقتصادي غيرقابل قبول براي تدارك يك موافقتنامه ميشود.
قراردادهاي غيرقانوني (1) Illegal Contracts (1)
الف. قرارداد غيرقانوني ميباشد اگر مشتمل بر انجام كاري باشد كه مجرمانه، خطاي مدني، لطمه به جامعه يا عليه كالاهاي عمومي باشد. بعنوان مثال، فروش اسلحهي گرم به شخصي كه مجاز به داشتن آن نيست، جرم است. قرارداد فروش اسلحه گرم در چنين شرايطي، غيرقانوني ميباشد. قراردادي كه هدفش وادار كردن طرف قرارداد باشد، به نقض قرارداد ديگري كه قانونا لازمالاجرا بوده و طرف مزبور قبلا آنرا منعقد كرده است، غيرقانوني است؛ زيرا فراهم كردن {زمينهي} نقض قراردادي كه الزامآور است، خطاي مدني محسوب ميشود.
ب. قرارداد غيرقانوني ميباشد اگر موضوع آن در هدفي غيرقانوني بكار رود، اگر چنين نباشد قانوني محسوب ميشود. اگر فروشندهي اسلحهي گرم با فروش سلاح به شخص داراي مجوز اسلحه موافقت كند، با علم به اينكه خريدار قصد ارتكاب قتل عمد دارد، چنين قراردادي غيرقانوني خواهد بود. دادگاهها قرارداد غيرقانوني را به موقع اجرا نخواهند گذاشت. قاعدهي كلي اين است كه پول بدست آمده و مال انتقال يافته بموجب يك قرارداد غيرقانوني قابل استرداد نيست. گفته شده، امتناع از ارايهي معاضدت، اثر بازدارندگي از انعقاد قرادادهاي غيرقانوني دارد.
ج. به قاعدهي مربوط به اجراي {قراردادها}، استثنائاتي وارد است. مثلا وقتي قراردادي توسط قانوني كه به منظور حمايت از طبقهي {خاصي} از اشخاص تصويب شده، غيرقانوني اعلام گردد، {هر} عضو آن طبقهي خاص ميتواند پول پرداخت شده يا مال انتقال يافته توسط خودش بموجب قرارداد مزبور را مسترد دارد. بنابراين مستاجر قادر خواهد بود پول پرداخت شده به موجري را كه بموجب قانون از گرفتن اجاره از مستاجر ممنوع بوده است، بازپس بگيرد. بطور كل، دادگاه طرفي را كه براي اثبات ادعايش به قراداد غيرقانوني استناد ميكند، معاضدت نخواهد كرد.
تمرينهاي درك مطلب
الف. پاسخ سوالات زير را بنويسيد.
1. دو شيوه كه در آن قرارداد غيرقانوني ميباشد را توضيح دهيد.
A contract is illegal if it involves doing something that is criminal or a civil wrong or injurious to the public or against public good. For example, it is an offence to sell a firearm to a person not licensed to hold one. A contract to sell a firearm in these circumstances would be illegal.
2. آيا قرارداد قانوني ميباشد اگر موضوع آن غيرقانوني باشد؟
No, if the subject matter of a contract is illegal or its subject matter is to be used for an unlawful purpose, such a contract will be illegal.
3. آيا طرف قرارداد ميتواند در صورتيكه يك قرارداد غيرقانوني به موقع اجرا گذاشته نشده باشد، ادعايي داشته باشد؟
No, the general rule is that money paid or property transferred under an illegal contract cannot be recovered back.
4. چه هنگام طرف قرارداد ميتواند در خصوص يك قرارداد غيرقانوني ادعا داشته باشد؟
Where a contract is made illegal by a statute passed for the protection of a call of persons, a member of that class can recover money paid or property transferred by him under the contract.
ب. جاهاي خالي را با كلمات زير پر كنيد.
Civil wrong (2) criminal (3) illegal (1) commit (7)
Landlord s (10) offence (4) murder (8) deter (9)
Licensed (5) procure (6)
1. چنانچه قرارداد غيرقانوني باشد، دادگاهها به طرف قرارداد جهت استرداد پول يا مالش همكاري نخواهند كرد.
2. توافق براي ارتكاب خطاي مدني، از سوي دادگاه مغاير منافع عمومي قلمداد شد.
3. هيچ كس در تحقيقات كيفري ملزم به اثبات بيگناهي خويش نيست.
4. از آنجا كه اين ماده بطور خاص ممنوع نيست، پليس نميتواند هيچ اقدامي عليه استفادهكنندگان انجام دهد، مگر اينكه جرم ديگري ارتكاب يابد.
5. اگر نياز به مشاورهي حقوقي داريد، بايد با يك مشاور حقوقي كه مجاز به مشاوره ميباشد، مشورت كنيد.
6. ما بايد قاعدهي اكراه را در ارتباط با تهديدات فيزيكي و شخصي جهتِ ايجاد توافق يا هبه، مورد بررسي قرار دهيم.
7. قرارداد جهت ارتكاب جرم، در دادگاه قابل اجرا نيست؛ زيرا مغاير نظم عمومي ميباشد.
8. خوانده مجرم به {ارتكاب} قتل عمد شناخته شد.
9. هدف از خسارتهاي تنبيهي بازدارندگي از رفتارهاي شديدا قابل سرزنش از سوي خوانده و ساير طرفهاي قرارداد است.
10. در نتيجهي سهلانگاري صاحبخانه در تعمير پلههاي خانهي مورد اجاره، خواهان سقوط كرد و مصدوم شد.
درس سي و نه
بررسي كلمه
1. مضروب ساختن، تجاوز كردن (assault): حمله بطور فيزيكي و خشونتبار؛ مورد ضرب و شتم قرار دادن.
الف. او بخاطر مضروب ساختن افسر پليس، دو سال حبس شد.
ب. اخيرا در اين منطقه، به يك زن تجاوز جنسي صورت گرفته است.
ج. مضروب ساختن اشخاص، جرم است.
2. شغل، تجارت (business): سوداگري؛ تجارت؛ عملِ ساخت، خريد، فروش يا عرضهي چيزي براي پول
الف. ما داد و ستدهاي زيادي با شركتهاي خارجي نداريم.
ب. در دوران بيمارياش، وكيلش امور تجاري او را انجام ميداده است.
ج. او از شغلش پول زيادي كسب كرده است.
3. فساد، رشوه (corruption): رفتار غيرصادقانه يا شرارتبار بويژه با استفاده از رشوه؛ غيراخلاقي
الف. بعضي مقامات مايل به دريافت رشوه و قبول پيشنهاد پول، هستند.
ب. عليه او اتهام فساد اخلاقي مطرح شده است.
ج. بسياري از مردم از شوراي جديد انتظار مبارزه با فساد دارند.
4. افراطي، بيش از حد (excessive): بسيار زياد يا بسيار بزرگ؛ بيش از حد معمول يا لازم؛ مفرط
الف. بعضي كالاها در طول بارگيري از گرماي بيش از حد، آسيب ديدند.
ب. تعسر بيش از حد، طرف قرارداد را از تعهداتش مبري ميسازد.
ج. اگر قرارداد در زمان انعقاد، براي يكي از طرفين امتيازات بيش از حد قايل شود، طرف {ديگر} ميتواند از قرارداد كنارهگيري كند.
5. ارتقا بخشيدن، شناساندن (promote): تشويق و حمايت كردن؛ كمك به پيشرفت چيزي؛ تبليغ و فروش يك محصول
الف. قانون جديد بيشتر مانع اصلاحات قضايي است تا ارتقاي آن.
ب. اين شركت براي علامت تجاري محصول جديد خود، رقابت تبليغاتي موفقي به اجرا گذاشت.
ج. دولت در توسعهي صادرات موفق بوده است.
6. نظم عمومي (public policy): منافع جامعه؛ نظم عمومي
الف. برخي قراردادها به علت مغايرت با نظم عمومي، باطل هستند.
ب. به علت نظم عمومي ممكن است از برخي اسناد و مدارك صرفنظر شود.
ج. اگر قرارداد مغاير نظم عمومي باشد، معمولا قراردادي غيرقانوني محسوب ميشود.
7. اعطا كردن، سبب شدن (render): سبب شدن اينكه چيزي در يك شرايط خاص قرار بگيرد؛ اعطا كردن
الف. درج چنين شرطي در قرارداد ممكن است آن را بياعتبار سازد.
ب. اثر اكراه اين است كه قرارداد قابل ابطال ميگردد.
ج. تفسيري كه شروط قرارداد را معتبر و قانوني ميسازد بايد بر تفسيري كه چنين نيست، ترجيح داده شود.
8. مانع شدن، محدوديت (restrain): چيزي كه محدود ميسازد و كنترل ميكند؛ محدوديت
الف. قراردادهايي كه مانع تجارت باشند، باطل هستند.
ب. قرادادهاي مانع تجارت، معمولا قابل اجرا نيستند.
ج. {ايجاد} محدوديت بر سر راه تجارت، شديدا اثر نامطلوب بر اجتماع دارد.
9. دامنه، قلمرو (scope): حوزه؛ چارچوب؛ گستره؛ فضا؛ فرصت انجام يا نيل به چيزي
الف. وقتي وكيل خارج از حدود اختياراتش عمل ميكند، اقداماتش براي اصيل لازمالاجرا نيست.
ب. كارگزار، خارج از حدود صلاحيتي كه به وي اعطا شده، به تجارت پرداخته است.
ج. حقوق قراردادها به طرفين اجازه ميدهد تا در مورد دامنهي حوادث غيرمترقبه توافق كنند.
10. مسئوليت مدني (tort): تخلفي مدني كه شخص ممكن است بخاطر آن مجبور به پرداخت غرامت گردد.
الف. حقوق مسئوليت مدني در صدد است متضرر را در موقعيتي قرار دهد كه اگر تخلف حقوقي مزبور رخ نميداد، در آن موقعيت ميبود.
ب. يك نظريهي آمريكايي زماني كه طرف قرارداد با سوء نيت از ايفاي تعهداتش استنكاف كند، دريافت خسارت را تجويز ميكند.
ج. خواهان در ارتباط با خسارات ناشي از مسئوليت مدني بايد اثبات كند كه چه ميزان ضرر در نتيجهي خطاي مدني مزبور متحمل شده است.
قرادادهاي غيرقانوني (2) Illegal Contracts (2)
الف. برخي انواع قراردادها وجود دارد كه به علت اينكه فينفسه غيرقانوني بوده يا بخاطر مغايرت با نظم عمومي مورد تاييد قرار نگرفتهاند، قابليت اجرايي توسط دادگاهها ندارند. قراردادهاي ذيل باطل بوده و هيچيك از طرفين نميتواند آنها را اجرا كند: ايجاد مانع در قراردادهاي تجاري؛ قراردادهايي كه با نقض شرايط لازم جهت كسب مجوز، منعقد شدهاند؛ قراردادهاي راجع به نشر مسايل غيراخلاقي جنسي؛ قراردادهاي مربوط به اختلال در حيات اجتماع؛ و توافقات مربوط به ارتكاب جرم يا شبهجرم مثل ضرب و جرح. اگر قسمت باطل يك قرارداد بدون اينكه توافق را بيمحتوا كند، از ساير شروط قرارداد قابل تفكيك باشد، در اين صورت باقيماندهي معتبر خواهد بود. توافقات مرتبط {با موضوعات فوق} _حتي اگر فينفسه قانوني هم باشند_ معمولا به علت ارتباطشان با قراردادهاي غيرقانوني، باطل و غيرقانوني ميباشند.
ب. منع تجارت مغاير نظم عمومي تلقي شده و از اينرو فاقد اعتبار است مگر اينكه بموجب اصول مشروحهي زير قابل توجيه باشد. اگر قيد محدود كنندهي تجارت باطل باشد، معمولا باقيماندهي قراردادي كه قيد مزبور توسط آن وضع شده است معتبر و الزامآور خواهد بود و تنها قيدي كه حذف شده است غيرمعتبر تلقي ميشود.
ج. منع تجاري در صورتي قابل توجيه و قابل اجرا ميباشد كه:
* شخص وضعكننده، منفعت مشروع قابل حمايت داشته باشد؛
* محدوديت بين طرفين، براي حفظ آن منفعت منطقي باشد؛
* از نقطهنظر اجتماع نيز منطقي باشد.
د. موانع بايد به نحو مقتضي محدود به حوزهي جغرافيايي و مدت زمان {معين} باشد. موانع راجع به فروشنده كالا بايد در جهت حمايت از شغل بوده و بيش از حد نباشد.
تمرينهاي درك مطلب
الف. پاسخ سوالات زير را بنويسيد.
1. قراردادهايي مثال بزنيد كه به علت ضديت با نظم عمومي باطل ميباشند.
These are some examples: restraint of trade contracts; contracts made in breach of license requirements; contracts of promote sexual immorality; contracts to promote corruption in public life and agreements to commit a crime or tort such as assault.
2. چگونه ممكن است بخشي از يك قرارداد غيرقانوني، همچنان معتبر و الزامآور باقي بماند؟
If the void part of a contract can be separated from the other terms without rendering the agreement meaningless, then the remainder may be valid.
3. دو مورد از شرايطي كه محدوديت بر تجارت را توجيه ميكند بيان كنيد.
A restraint of trade may be justified if:
1. The person who imposes it had a legitimate interest to protect;
2. The restrain is reasonable between the parties as a protection of that interest and reasonable from standpoint of the community.
4. چه حد و مرزي بايد در خصوص محدوديتها {ي تجاري} وجود داشته باشد؟
They must be appropriately limited in the geographical scope and in duration.
ب. جاهاي خالي را با كلمات زير پر كنيد.
Public policy (1) excessive (10) promote (3) scope (9)
Corruption (4) business (8) render (7) tort (5)
Restraint (2) assault (6)
1. توافقي كه شوهر را از تكليف حمايت از همسر مبري ميكند، خلاف نظم عمومي بوده و لذا باطل و بياعتبار است.
2. هدف اوليه از محدوديتهاي وارد بر آزادي قراردادي، حمايت از مردم است از طريق محدود سازي اهليت آنها براي انعقاد توافقات قابل اجرا.
3. اگر شما كالاهاي ما را تبليغ كنيد، ما به شما بعنوان بخشي از معامله، تخفيف خوبي خواهيم داد.
4. دادگاه اگر به اين نتيجه برسد كه راي داوري از طريق رشوه، تقلب، يا ديگر طرق ناروا صادر شده است، بايد آن را ملغي كند.
5. حقوق مسئوليت مدني عمدتا به پرداخت غرامت براي صدمات فردي و خسارات مالي ناشي از بيمبالاتي مربوط ميشود.
6. شبهجرمهاي ضرب و جرح، تهديد به حمله و تجاوز به حريم خصوصي، همه از آزادي و حيثيت اشخاص حمايت ميكنند.
7. تهديد از ناحيهي طلبكار به مطالبهي قرض يا اقامهي دعوي حقوقي جهت بازپرداخت آن، به دليل اكراه قابل ابطال نيست.
8. پرداخت ميتواند به هر شكلي كه روال عادي تجارت در مكان پرداخت ميباشد، صورت بگيرد.
9. وكيل، در خصوص موضوعات داخل در حوزهي وكالتش، امين محسوب شده و در برابر اصيل خود مكلف است صرفا به اقدام به نفع اصيل خود وفادار باشد.
10. طرف قرارداد، اگر در زمان انعقاد آن، امتياز بيش از حد غير قابل توجيهي به طرف ديگر اعطا شود، ميتواند از قرارداد كنارهگيري كند.
درس چهل
بررسي كلمه
1. تغيير دادن (alter): عوض كردن؛ ايجاد تفاوت كردن؛ تغيير دادن
الف. پارلمان هيچ ندارد قوانين بنيادين كشور مندرج در قانون اساسي را تغيير دهد.
ب. تغيير اسناد دولتي ممنوع است.
ج. وقتي معاهده امضا شد، هيچيك از طرفين حق تغيير شروط آنرا ندارد.
2. بطور خودكار، خودبخود (automatically): وقوع يا تحقق به شيوهاي طبيعي يا بدون كنترل مستقيم
الف. فرايند بطور خودكار كنترل شد.
ب. سكونت در اين منطقه، خودبخود شما را واجد شرايط عضويت ميسازد.
ج. از داوران خودبخود بواسطهي ارتباط شغلي با طرفين {اختلاف} سلب صلاحيت نميشود.
3. انعقاد (conclusion): توافق يا حل و فصل رسمي و نهايي
الف. مخاصمات با انعقاد موفقيتآميز معاهدهي صلح به پايان رسيد.
ب. ريسك حمل و نقل مبيع از زمان انعقاد قرارداد به خريدار منتقل ميشود.
ج. اگر كالا در زمان انعقاد قرارداد موجود نباشد، قرارداد باطل ميباشد.
4. ادامه دادن (continue): ادامه دادن؛ پيش رفتن؛ متوقف نشدن؛ حفظ كردن؛ جلوتر رفتن
الف. كارگران پذيرش دستمزد پايين را ادامه دادند.
ب. ارزش ملك به سرعت ادامه مييابد.
ج. تجربهي مشكلات مالي براي شركت بيوقفه بود.
5. نابود كردن (destroy): آنقدر ناجور خسارت ديدن كه ديگر نتوان موجود بود يا كاركرد؛ خراب شدن؛ منهدم كردن
الف. آنها تمام مدارك را از بين بردند.
ب. قبل از اينكه خريدار شكر را تصرف كند، شكر در آتش نابود شد و فروشنده براي ثمن اقامهي دعوي كرد.
ج. زيانها بر عهدهي طرفي قرار ميگيرد كه در زمان خسارت يا تلف كالا، مالكيت داشته است.
6. تعذر، عدم امكان اجراي قرارداد (frustration): قوهي قاهره؛ حالت ناكارايي
الف. قوهي قاهره، قرارداد و كليهي الزامات مربوط به ايفاي بعدي تعهدات را بلااثر ميكند.
ب. ارزيابي عدم امكان اجراي قرارداد بايد در زمان وقوع حادثهي قهريه صورت گيرد.
ج. اگر عدم امكان اجراي قرارداد مربوط به يك تعهد خاص باشد، قرارداد تنها در خصوص همان تعهد بلااثر ميشود.
7. ايفا كردن (fulfill): به انجام رساندن؛ ايفا كردن؛ شرايط لازم براي چيزي را برآورده كردن
الف. همهي بازديدكنندگان خارجي شرايط قانوني لازم براي ورود را ندارند.
ب. شما بايد شروط قراردادتان را ايفا كنيد.
ج. او از ايفاي تعهد اوليهي خود امتناع ورزيد.
8. ايجاد كردن، توليد كردن (generate): بوجود آوردن؛ توليد كردن؛ چيزي را موجود يا محقق ساختن
الف. نامهي تسليت تعهد حقوقي ايجاد نميكند.
ب. فروش، سود بيسابقهاي فراهم آورد.
ج. خواهان قادر به ارايهي دليل مبني بر نقض قرارداد از سوي خوانده نخواهد بود.
9. لازمالاجرا (in force): قابل اجرا؛ قانوني؛ عملي؛ معتبر
الف. قانون جديد ماليات از ژانويه لازمالاجرا گشت.
ب. دولت معاهدات دوجانبه و چندجانبهي لازمالاجرا را منتشر ساخت.
ج. كنوانسيون بيع وين در بسياري از كشورها در حال اجراست.
10. حمايت كردن (support): تقويت كردن؛ تشويق كردن؛ كمك يا تاييد كردن؛ نگهداري كردن
الف. دولت براي حمايت از صادرات محصولات لبني، كمكهاي مالي ارايه ميكند.
ب. هيچ متخصصي، راي اخير ديوان عالي را تاييد نميكند.
ج. تعهد اخلاقي كه با عوض {معتبر} پشتيباني نشود، قابليت اجرا ندارد.
چه موقع قرارداد خاتمه مييابد؟ When Does a Contract End?
الف. قرارداد زماني خاتمه مييابد كه طرفين تمامي تعهدات خود بموجب قرارداد را ايفا نموده باشند. قرارداد همچنين با نقض يكي از شروط از سوي يكي از طرفين، با توافق دوجانبه،يا بواسطهي عدم امكان اجراي قرارداد اصلي، خاتمه مييابد.
ب. پس از {بروز} موارد خاصي از نقض شديد قرارداد، طرف بيتقصير حق دارد بين كنارهگيري از قرارداد و حفظ اعتبار آن دست به انتخاب بزند. اگر تصميم بر اختتام آن شد، چه شفاها و چه كتبا بايد به طرف ناقض اطلاع داده شود. قرارداد از همان لحظه خاتمه يافته و هيچيك از طرفين از آن تاريخ {به بعد} ملتزم {به آن} نميباشند.
ج. طرفين قرارداد ميتوانند در هر زمان توافق كنند كه قرارداد از ملتزم ساختن خود باز بدارند، هرچند چنين توافقي، خود يك قرارداد است كه بايد با وجهالضمان حمايت گردد. اگر هر دو طرف بموجب قراردادي كه هنوز به مرحلهي اجرا در نيامده است، تعهداتي داشته باشند، توافق براي خاتمه دادن قرارداد وجه التزام مخصوص خود ايجاد ميكند؛ بدين نحو كه هر طرف قرارداد، تعهد ميكند تعهدات باقيماندهي طرف ديگر را به موقع اجرا نگذارد.
د. گاهي پس از انعقاد قرارداد، حادثهاي رخ ميدهد كه وضعيتي كاملا متفاوت از وضعيت موجود در زمان قرارداد پديد ميآورد؛ بعنوان مثال، جاييكه آتش موضوع قرارداد را از بين ميبرد. اگر شرايط تغييريافته، در اثر تقصير هيچيك از طرفين نباشد، دادگاه ممكن است به اين نتيجه برسد كه قرارداد بطور خودكار پايان يافته است كه در اين صورت هيچيك از طرفين ملتزم به آن نخواهند بود. دادگاه بايد مجاب شود كه هيچ مقررهاي در قرارداد وجود ندارد كه مستلزم تداوم قرارداد حتي پس از وقوع چنين حادثهاي باشد.
تمرينهاي درك مطلب
الف. پاسخ سوالات زير را بنويسيد.
1. دو شيوه را بيان كنيد كه بتوان گفت قرارداد با آنها خاتمه مييابد.
A contract is ended when the parties have fulfilled all their obligations under the contract. A contract can also be ended through the breach of one of its terms by one party, by mutual agreement or by the frustration of the original contract.
2. در چه نقطهاي ميتوان گفت قراردادي كه دچار نقض شديد شده است، خاتمه يافته است؟
In the point that the party which have decided to end the contract, either orally or in writing, tell the party in breach of his decision. The contract comes to an end from that moment and neither party is bound form that date.
3. اگر دو طرف قرارداد توافق به ختم قرارداد كنند، آيا چنين توافقي همچنان قرارداد ميباشد؟
Yes, the parties to a contract can agree at any time that the contract should cease to bind them, although such an agreement is itself a contract which must also be supported by consideration.
4. چگونه براي دادگاه ممكن است كه اگر هيچيك از طرفين در عدم اجراي قرارداد مشاركت نداشته باشند، قراردادي را پايان ببخشد؟
If the circumstances change and this change is not caused by the fault of either party, a court may find that the contract has automatically ceased in which case neither party will be bound. The court must be satisfied that there is no provision in the contract that the contract should continue to bind even if such an event should occur.
ب. جاهاي خالي را با كلمات زير پر كنيد.
Automatically (10) fulfilled (1) destroyed (8) in force (3)
Frustration (2) supported (5) continue (9) alter (6)
Conclusion (7) generate (4)
1. شرط لاحق در قرارداد، اجازه ميدهد كه اگر قرارداد اجرا نشد، خاتمه يابد.
2. در حقوق عرفي، اثر تعذر اين است كه بطور خودكار هر دو طرف از ايفاي ديگر تعهدات قرارداد مبري ميشوند.
3. كنوانسيون ملل متحد راجع به قراردادهاي بيع بينالمللي كالا، بين ملل متحد از سال 1988 لازمالاجرا شده است.
4. تعهد شوهر براي پرداخت مقرري به همسرش الزامآور نيست؛ زيرا هيچيك از طرفين قصد نداشتهاند چنين تعهدي، مسئوليت حقوقي ايجاد كند.
5. خسارات بطور خيلي دقيق، نيازي به اثبات ندارند اما بايد با ارايهي مدرك، مقدار تلفشده، تاييد شود.
6. پاسخ به ايجاب اگر مشتمل بر شروط اضافي يا متفاوت باشد ولي شروط {موجود در} ايجاب را بطور اساسي تغيير ندهد، قبول تلقي ميشود.
7. قرارداد بيع، بينالمللي تلقي ميشود اگر در زمان انعقاد قرارداد خريدار و فروشنده در محلهاي تجاري خود در كشورهاي مختلف باشند.
8. مقداري از پنبهها تسليم شد اما بقيه بطور تصادفي در آتش از بين رفت.
9. خلاف حسن نيت است كه طرف قرارداد وارد مذاكره شده يا مذاكرات را ادامه دهد بدون اينكه قصد واقعي براي رسيدن به توافق با طرف ديگر داشته باشد.
10. ممكن است در قرارداد مقرر شود اگر طرف قرارداد ظرف مدت معيني تعهدات خود را ايفا نكند، قرارداد بطور خودكار خاتمه خواهد يافت