ن، و، ه، ي
نافله: نماز مستحبي و جمع آن نوافل است.
نبش قبر: شکافتن قبر.
نصاب: حد مشخص، حد يا مقدار تعيين شده.
نظر با ريبه: نگاه کردن به گونه اي که ديگران را بدگمان کند، نگاهي که فتنه انگيز و از روي شهوت است.
نکاح: ازدواج، پيوند زناشويي.
نهي از منکر: بازداشتن ديگران از هر عملي که در نزد شارع مقدس ناپسند است.
ودي: رطوبتي که گاهي پس از خروج بول مشاهده مي شود.
وديعه: امانت.
وذي: رطوبتي که گاهي پس از خروج مني مشاهده مي شود.
وصل به سکون: حرکت آخر کلمه اي را انداختن و بدون توقف، آن را به کلمه بعد چسباندن.
وصي: کسي که مسؤول انجام وصيتي شده است.
وطن: جايي که انسان براي اقامت و زندگي خود اختيار کرده است.
وطي: لگدمال کردن، کنايه از عمل جنسي است.
وقف به حرکت: در عين اداي حرکت آخرين حرف يک کلمه، بين آن و کلمه بعد فاصله انداختن.
وکالت: واگذار کردن انسان کاري را به ديگري براي انجام آن که شرعا خود نيز مي تواند در آن دخالت کند.
ولي: کسي که به دستور شارع مقدس، سرپرست ديگري است، مانند پدرو حاکم شرع.
هبه: بخشش.
يائسه: زني که سنش به حدي رسيده که از عادت ماهيانه افتاده است.