مقدمه
بيترديد، مباحث حقوقي با تمام تنوعش يکي از مهمترين ابعاد زندگي بشر ميباشد و با تأمل در قرآن درمييابيم که قرآن نه تنها به اين مباحث توجه داشته، بلکه يکي از ابعاد اعجاز به شمار ميرود؛ بدين معنا که قرآن در قسمت احکام (فردي و اجتماعي) و حقوق (تنظيم روابط اجتماعي افراد جامعه) راهي را پيموده که تا آن روز، بشريت بدان راه نيافته بود و تا ابديت بدون راهنمايي دين، دستيابي به آن امکان پذير نيست. تشريعات قرآن همه جانبه و کامل است و بدون هيچگونه کاستي بر بشريت عرضه شده و از هر گونه آلودگي و خطا پاک و از خرافات به دور است.
اعجاز حقوقي داراي جلوههاي متعددي ميباشد و نظريه اعجاز تشريعي مبتني بر جمع ميان اين ويژگيهاست؛ بدين بيان که جمع ميان اين ويژگيها امري خارقالعاده به شمار ميآيد و با توجه به مقرون بودن با ادعاي نبوت و تحدّي، تعريف اعجاز بر آن صدق مينمايد.
ابعاد اعجاز حقوقي
1ـ قوانين عالي از فردي درس ناخوانده
يکي از ابعاد اعجاز قرآن در عرصه علمي و به طور خاص در بعد حقوقي و قانونگذاري، نزول قرآن بر زبان پيامبري اُمّي و شخصي درس ناخوانده در عصر خمودگي و خموشي علمي بشر است؛ عصري که معلومات بشر در گستره علوم طبيعي و انساني بسيار اندك و اغلب خطاآميز بود و افكار و انديشههاي خرافي بر فرهنگ و روابط اجتماعي افراد جامعه استيلا داشت و شرايط لازم براي تدوين قوانيني مترقي فراهم نبود. با آن حال، قرآن کريم با اقيانوسي از معارف و آموزههاي انسانساز، نظامي مترقي و هماهنگ و مطابق با فطرت انسانها ارايه نمود و ايده و راه جامعه بهرهمند از حيات طيبه را نشان داد. قبل از طلوع اسلام مردم در جهل و انحطاط علمي به سر ميبردند. در آن دوران تاريك، اختلافات نژادي، قانون زور و هرج و مرج اجتماعي بر ملل جهان، به ويژه عرب، حكومت ميكرد.
قوم عرب قبل از اسلام از عقايد خرافي بهره فراوان داشت و از يك قانون و نظام اجتماعي واحد محروم بود. بتپرستي، زنده به گور كردن دختران و... از رسوم آنان بود. ولي با درخشش نور اسلام در مكه، توحيد جايگزين بتپرستي و علم و فضايل بديل جهل و رذايل شد. پيشرفتها، امتيازات و افتخاراتي كه نصيب مسلمانان شد، در اثر تعاليم عالي قرآن مجيد بود كه بر تمام كتابهاي آسماني برتري دارد و قوانينش مبتني بر عقل و قانونگذاري آن ميانهرو و معتدل است؛ براي مثال، در مورد انفاق چنين تذكر ميدهد؛ «وَلاَ تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلاَتَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَّحْسُوراً» (اسراء/29)؛ «و دستت را بسته شده به گردنت قرار نده، (و ترك بخشش نكن) و آن (دستانت را براى بخشش) به طور كامل نگشا، تا سرزنش شده [و] درمانده بنشينى».
قرآن مجيد مردم را به عبادت خداوند، تفكر در آيات الهي، تجويز معاملات و تحريم ربا، امر به ازدواج براي تأمين نياز فطري، خوشرفتاري با همسر، امر به معروف و نهي از منكر و ... دعوت ميكند؛ بنابراين، قوانين قرآن و تعاليم اسلام به گونهاي است كه تمام مصالح فردي و اجتماعي را در نظر گرفته و قوانين آن به نحوي تنظيم شده كه تمام نيازمنديهاي مختلف جوامع بشري را شامل و تمام جهات معنوي و اخروي را در بر ميگيرد؛ يعني هم به امور زندگي ميپردازد و هم بر اصلاح جهان آخرت نظارت ميکند.
يکي از مسائل مسلّم در زندگي رسول اکرم(ص) بسيار روشن و انکار نشدني، «اُمّي» بودن آن حضرت است؛ بدين معنا که آن حضرت نه خوانده بودند و نه نوشته بودند و نه اساساً معلمي ديده بودند. اين مسأله آن قدر مسلّم است که خاورشناسان معروف غربي نيز در کتب خويش به اين حقيقت اعتراف دارند. بر اين اساس، صدور الفاظي مانند کلمات قرآن کريم که آن همه جنبههاي اعجازي اعم از فصاحت، بلاغت، اسرار خلقت، اخبار غيبي و... در آن نهفته است، از چنين شخصي، قطعاً دليل آن است که اين کار، خدايي است و اين علم، علمي است که از طريق وحي کسب شده است. قرآن کريم خود در اين باره ميفرمايد: «وَمَاكُنتَ تَتْلُوا مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلاَتَخُطَّهُ بِيَمِينِكَ إِذاً لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ» (عنکبوت/ 48)؛ «و پيش از اين (قرآن) هيچ كتابى نمىخواندى [و پيروى نمىكردى] و با دست راستت آن را نمىنوشتى؛ در صورتى كه (اگر مىخواندى و مىنوشتى) حتماً، باطلگرايان شك مىكردند».
2ـ تأثير قرآن درجامعهسازي و تحوّل حقوق اجتماع
يکي ديگر از ابعاد اعجاز حقوقي قرآن، تأثير نظام حقوقي آن در تحول جامعه (جامعهسازي نظام حقوقي قرآن) است که امري بديع و تحيرآور است. قرآن در يک نظام کاملاً جاهلي نازل شد که کمترين بهرهاي از تعالي اخلاقي وحقوقي در آن به چشم نميخورد، ولي ميبينيم در مدت نسبتاً کوتاهي تعاليم قرآن و تلاش رسول اكرم(ص) باعث تحول روحي اساسي در جامعه و تودههاي مردم گرديد. اين امر، بيترديد، يکي از مظاهر اعجاز کاربردي قرآن ميباشد.
جامعهاي که در آن زنان از حداقل حقوق بيبهره بودند و زنده به گور کردن نوزادان و شرابخواري و جنگهاي طولاني به خاطر اهدافي بسيار کودکانه از شاخصههاي آن است، بر اثر تعليمات قرآن به اوج انسانيت و ايثار نزديک ميشود. البته اسلام براي معالجه عادات مذموم و ريشهدار در دلهاي مردم و ارتقاي فرهنگي آنها از شيوه تدريج استفاده كرده است و به تدريج، بدون به كار بردن شدت عمل در نهي و تحريم، توانسته به اصلاح آنها اقدام نمايد؛ براي مثال، براي حذف شراب در زندگي مردمي كه حياتشان با آن مخلوط شده بود، با تحريم تدريجي و يك شيوه حكيمانه، آن را از زندگي مردم دور نمود بدون اينكه حرج و سختي آن را احساس كنند.
لازم به ذکر است هرچند که اين بعد از اعجاز قرآن کمتر موشکافي شده، ولي بحث و تحقيق گستردهاي را ميطلبد که در صورت ارايه صحيح ميتواند يکي از ابزار جدي براي جذب افراد به سوي قرآن و آموزههاي آن باشد و حيثيت کاربردي دين را در جامعه مطلوب به خوبي محقق سازد.
3ـ ارائه قوانين در نظامي هماهنگ
نحوه ورود و ارايه قواعد و دستورات حقوقي مبتني بر مباني حقوقي به شيوهاي ممتاز و در قالب نظامي هماهنگ يکي ديگر از ابعاد اعجاز حقوقي قرآن است؛ به گونهاي که کمترين اختلاف، تهافت و ناسازگاري در قوانين قرآن وجود ندارد، «وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلاَفاً كَثِيراً» (نساء/ 82) همچنان عرضه و نهادينه شدن قوانين آن در مدتي بسيار كوتاه، يعني بيست و سه سال، نيز خود مسألهاي شگفتانگيز و جالب توجه است.
از نمونههاي اعجاز تشريعي قرآن كريم، ممنوعيت شرابخوري است. شرابخواري و مصرف الكل يكي از اين عادات ناپسندي بود كه از دير باز و قبل از حضور اسلام در شبه جزيره عربستان رايج بود. هر چند جوامع به اصطلاح متمدن امروز نيز در اين بلاي جسم و جان سوزغوطه ور هستند و هر ساله آمارهاي تكاندهندهاي از آثار تخريبي آن در ميان جوامع به گوش ميرسد، ليكن اسلام با توصيههاي اعجازگونه خود در زماني كه حتي شراب را با نفع و فايده ميديدند، پيروان خويش را از آن نهي نمود، «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَقْرَبُوا الصَّلاَةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَاتَقُولُونَ» (نساء/ 43) و در آيهاي ديگر، شراب را پليد و از عمل شيطان معرفي کرد، «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ... » (مائده/90).
همگام با اين آيات، روايات معصومان: نيز بر شدت زشتي آن اشاره داشته، آن را «امالخباثت» (ريشه و مادر زشتيها) (حرعاملي، مستدرک الوسايل، 1/139) دانسته و دائم الخمر را همرديف بتپرست (مجلسي، بحارالانوار، 65/164) معرفي ميكنند. در روايتي ديگر نوشنده و نوشاننده، خريدار و فروشنده و خلاصه تمامي كساني را كه در بساط اين منكر شريكاند، لعنت مينمايد» (نهج الفصاحه، 627، حديث 2229).
حال اين سؤال مطرح است که قرآن كه بعضي از روشهاي اعراب قبل از اسلام را تأييد ميكند يا بسياري از امور را كه براي جسم و روح ضررهايي دارد، در حد مكروه نهي ميكند، چگونه چنين تحريم سختي را براي مسأله شراب و شرابخواري در نظر ميگيرد؟ انسان عصر نزول به يقين مضرات عميق شراب را نميدانسته، ولي اکنون به بركت رشد علم و صنعت، بسياري از اين آثار ناگوار كشف شده است.
ارنست رنان، مورخ فرانسوي، در اين باره مينويسد: «دين اسلام پيروان خويش را از بلاهاي چندي از جمله شراب و خوك و لعاب دهان سگ نجات داده است» (اهتمام، فلسفه احكام، 156؛ امين شيرازي، اسلام پزشك بيدارو، 46، رضايي اصفهاني، پژوهشي در اعجاز علمي قرآن، 335). شراب عقل را زايل ميكند و آدمي را از حوزه انسانيت خارج ميسازد. در حوزه مسايل اجتماعي روحيه جرم و جنايت را دامن ميزند و زمينه تصادفات، قتلها و خودكشي را فراهم ميکند كه آمارهاي منتشره مؤسسات تحقيقاتي غربي گواه اين مدعا است (ر.ک: رضايي اصفهاني، پژوهشي در اعجاز علمي قرآن، 335).
زيانهاي اقتصادي كه از سوي مشكلات و دردهاي جسمي حاصل از الكليزم بر فرد و جامعه وارد ميشود، بخشي ديگر از آثار الكل است. علاوه بر آن، ضررهاي معنوي شرابخواري نيز جالب توجه است. دوري از معنويت و اخلاق انساني كه به از همگسيختگي بنيان خانواده و روابط عاطفي والدين و فرزندان بر ميگردد، بخشي ديگر از آثار زيانبار شراب است. اما آنچه پزشكان اسلامي و غيراسلامي بر آن متمركز شدند، آثار زيانبار الكل از نظر علم پزشكي است.
الكل و شراب به طور شگفتانگيزي بر مغز و اعصاب تأثير ميگذارد و باعث اختلال در كار آنها و التهاب بخشهاي مختلف آن دو ميگردد. علاوه بر اعصاب، بيماريهاي گوارشي چندي از قبيل خراش غشاهاي مخاطي دهان و حلق، التهاب مري، سرطان مري، التهاب حاد معده و سرطان آن، التهاب لوزالمعده، تأثير مستقيم بر كبد و ايجاد اختلال در جذب مواد غذايي در رودهها از آثار زيانبار شراب است. الكل فعاليتهاي جنسي را تحت تأثير قرار ميدهد و اختلالهايي در روند جنسي و اعضاي تناسلي به وجود ميآورد. نقش الكل در ايجاد سرطان نيز از موارد ديگر آثار زيان بار اين پديده شوم است.
در تحقيقي كه دكتر لورمي انجام داده، مشخص گرديده كه 51 بيمار از 58 بيمار مبتلا به سرطان لوزه، زبان و حنجره از معتادان به الكل بودهاند (دياب و قرقوز، طب در قرآن، 41ـ158). شراب همچنين تأثير عميقي بر فرزنداني ميگذارد كه والدين آنها معتاد به آن بودهاند. يكي از پزشكان آلمان ثابت كرده كه تأثير الكل تا سه نسل به طور حتمي باقي است به شرط اينكه اين سه نسل الكلي نباشد (امين شيرازي، اسلام پزشك بيدارو، 44؛ نقل از علوم جنايي، ص863؛ رضايي اصفهاني، پژوهشي در اعجاز علمي قرآن، 346).
آنچه گفته شد، فقط بخشي از آثار زيانبار كشف شده الكل و نشاندهنده اعجاز قرآن در حکم به تحريم شراب است.
4ـ نظريهپردازيهاي حقوقي قرآن
نظريهپردازيهاي حقوقي قرآن نيز از ابعاد اعجاز حقوقي قرآن است که بشر بعد از دهها سال به آن پي برده و در مواردي به رغم گذشت قرنها هنوز به رمز و راز آنها پي نبرده است؛ مانند طرح حق عبوديت به عنوان اصليترين و اولين حق در ميان حقوق که ساير حقوق در راستاي آن معني و مفهوم مييابد؛ لذا مباحثي مانند توجيه جهاد و جنگهاي اسلامي و احکامي مانند محکوميت سنگين براي ارتداد، توجيهپذير و منطقي است. ممنوعيت سقط جنين و قائل شدن حق حيات حتي براي طفل در رحم يا رابطه نعمتها و نقمتهاي دنيا با تقوا و گناه از نظريهپردازيهايي است که در آيات کريمه قرآن مطرح شده است. اين مطالب مترقي را قرآن صدها سال قبل بيان کرده است و بشر امروز به اهميت و تأثير آنها پي ميبرد.