درس سي و دو
بررسي كلمه
1. اجازه دادن (allow): تجويز يا توافق با انجام كاري؛ اجازهي وقوع چيزي را دادن
الف. ما اجازه نداريم از وجوه عمومي براي مصارف شخصي استفاده كنيم.
ب. دانشجويان مجاز به سيگار كشيدن در دانشگاه نيستند.
ج. اگر زمان اجازه دهد، طرفي كه قصد اعلام بطلان يك قرارداد را دارد بايد {بطور} متعارف به طرف ديگر اطلاع بدهد.
2. انتخاب كردن، برگزيدن (choose): انتخاب آنچه را شخص ترجيح داده يا تشخيص ميدهد كه بهترين يا مناسبتر است؛ ترجيح دادن
الف. اساتيد دانشگاه مجازند در زماني كه خود ترجيح دهند، بازنشست شوند.
ب. ما بايد از ميان طيف وسيع ماركهاي تجاري، يك محصول مناسب انتخاب كنيم.
ج. اگر دورهي زماني {خاصي} توسط قرارداد تعيين شود، طرف ديگر قرارداد ميتواند يك زمان {معين} را ظرف زماني مزبور انتخاب كند.
3. نتيجه، اثر (consequence): اثر، پيامد، نتيجه
الف. طرف قرارداد بايد عواقب نقض {تعهدش} را بپذيرد.
ب. خسارات وارده شده از سوي يك طرف قرارداد در نيتجهي نقض {قرارداد} بايد به نحو مقتضي جبران گردد.
ج. نتيجهي خريد براي او ناخوشايند بود.
4. خطرناك (dangerous): مملو از خطر يا ريسك؛ قريب به ايجاد خطر يا خطرناك بودن؛ پرخطر؛ ناامن
الف. پليس اعلام كرد كه آن مرد مسلح و خطرناك بود.
ب. رانندگي خطرناك ميتوانست به قيمت زندگي شما تمام شود.
ج. فروشنده قرارداد را با تسليم محصولات عرفا پرخطر، نقض كرد.
5. اطلاع دادن، آگاه كردن (inform): اطلاع دادن؛ ارايهي معلومات به كسي
الف. متاسفانه به شما اطلاع ميدهيم كه درخواست شما موفقيتآميز نبود.
ب. اگر ازدواج كرديد، بايد به ادارهي ماليات خود اطلاع دهيد تا كد مالياتي شما را تنظيم نمايد.
ج. چنانچه كالاهاي تسليم شده با مفاد قرارداد تطابق نداشته باشد، خريدار بايد بلافاصله فروشنده را مطلع سازد.
6. بيگناه، بيتقصير (innocent): بيگناه؛ عاري از خطاي حقوقي؛ اقدام با حسن نيت
الف. شخص بايد بيگناه فرض شود تا وقتي ثابت شود گناهكار است.
ب. طرف بيتقصير، طرفي است كه {قرارداد را} نقض نكرده است.
ج. قانون صراحتا مقرر ميدارد كه ايفاي تعهد به نحو خاص، حق طرف بيتقصير است {البته} اگر وي آنگونه بخواهد.
7. توجيه كردن (justify): درستي يا موجهبودن چيزي را ثابت كردن يا نشان دادن؛ دليل يا عذر موجه براي چيزي بودن
الف. نقض قرارداد ميتواند ختم توافق را توجيه كند.
ب. اختتام يك قرارداد اگر نقض شديد وجود داشته باشد، توجيه ميشود.
ج. عدم ايفاي تعهد به دليل قوهي قاهره، قابل توجيه است.
8. مقرره، شرط (provision): شرط يا الزام در يك سند حقوقي؛ يك مقرره
الف. براساس شروط توافقنامه، لازم است شما بلافاصله قيمت را بپردازيد.
ب. او قرارداد را با اين شرط پذيرفت كه پس از يكسال تجديد نظر شود.
ج. اين قرارداد مقررهاي دارد كه هر گونه اصلاح يا فسخ، مستلزم اين است كه با توافق و به صورت كتبي باشد.
9. مهم، شديد، جدي (serious): مهم، حياتي، سنگين، خطير
الف. طرف قرارداد ميتواند از قرارداد كنارهگيري كند زماني كه وي با تهديد جدي طرف ديگر به انعقاد قرارداد واداشته شده باشد.
ب. رانندگي خطرناك شما ميتواند سبب آسيب شديد به ديگران شود.
ج. نقض قرارداد بايد شديد باشد تا مجوز فسخ باشد.
10. حياتي، سرنوشتساز (vital): اساسي، مرتبط با حيات يا ضروري براي زندگي
الف. پليس نقش حياتي در جامعهي ما ايفا ميكند.
ب. در يك قرارداد بازرگاني، قابليت پيشبيني حايز اهميت است.
ج. كنوانسيون بيع بينالمللي وين براي هر كسي كه با بيع بينالمللي كالا سروكار دارد، واجد اهميت حياتي است.
حق فسخ قرارداد (2) (Right to Terminate the Contract (2
الف. گاهي قرارداد صراحتا مقرر ميدارد كه طرف قرارداد ميتواند آنرا بدنبال نوع مشخصي از نقض (يا شايد هر گونه نقضي) از سوي طرف ديگر، خاتمه دهد. هر گونه مقررهي صريحي بدين منظور قطعي و سرنوشتساز خواهد بود. چنانچه طرفين، مقررات صريحي راجع به حقوق خود پس از نقض يك شرط خاص مقرر نكرده باشند، قاعدهي كلي اين است كه هر نقض شديد از سوي يك طرف قرارداد، به طرف ديگر اين اجازه را خواهد داد تا نسبت به فسخ يا عدم فسخ قرارداد تصميم بگيرد. نقض براي اينكه شديد باشد بايد به يكي از انحاء ذيل باشد:
1. نقض هر مقررهاي كه نتايج سنگين داشته باشد؛ يعني اثر نقض اساسا بايد طرف بيتقصير را از آنچه كه بموجب قرارداد قصد اكتساب آن را داشته است، محروم نمايد.
2. نقض يك شرط مهم، يعني شرطي كه در ارتباط با آن _در زمان امضاي قرارداد_ بيان و رفتار طرف قرارداد نشان دهد كه طرف مزبور، ملاحظه ميكرده كه رعايت شديد آن ضروري است.
ب. جاييكه نقض الزاما شديد باشد، طرف غيرمقصر حق فسخ قرارداد را دارد، اما ملزم به انجام آن نيست. چنانچه قرارداد به قوت خود باقي باشد، براي طرف بيتقصير همچنان حق ادعاي خسارت باقي است. اگر تصميم بر اختتام قرارداد گرفته شود، طرف ناقض، در اسرع وقت ممكن بايد مطلع شود. تصميم به فسخ قرارداد بدنبال نقض، خطرناك خواهد بود مگر اينكه مسلم باشد كه قرارداد {واقعا} نقض شده است و اينكه نقض مزبور آنقدر شديد هست كه توجيهكنندهي فسخ باشد. فسخ يك قرارداد زماني كه قانونا حق فسخ وجود ندارد، خود يك نقض شديد تلقي ميشود.
تمرينهاي درك مطلب
الف. پاسخ سوالات زير را بنويسيد.
1. آيا يك قرارداد به خاطر نقض شديد قابل فسخ است؟
The general rule is that a very serious breach by one party will allow the other party to choose whether or not to end the contract, unless the parties agree to the contrary.
2. اگر طرف قرارداد آنچه را در نظر داشته، از قرارداد بدست آورد، آيا آن الزاما نقض شديد تلقي ميشود؟
No, it is not necessarily considered a serious breach, if a party gets what was intended from a contract.
3. در صورت تحقق نقض شديد، چه راههايي براي طرف متضرر گشوده ميباشد؟
The injured party can terminate the contract and also can claim damages.
4. چرا جايي كه نقض شديد وجود دارد، فسخ قرارداد توصيه نميشود؟
Because the injured party can claim damages and take relief by it, so the termination of the contract is not recommended.
ب. جاهاي خالي را با كلمات زير پر كنيد.
Consequence (10) justified (9) informs (7) allow (4)
Provisions (1) innocent (5) choose (3) vital (6)
Dangerous (8) serious (2)
1. شما نبايد قرارداد را امضا كنيد تا زمانيكه مفاد آن را به دقت مطالعه كنيد.
2. شما ممكن است برخي قولهاي مهم را غير قابل اجرا بيابيد؛ زيرا هيچ وجهالتزامي براي آنها در نظر گرفته نشده است.
3. جاييكه يك تعهد ميتواند از طريق يكي ديگر از شيوههاي ايفاي تعهد ادا شود، طرفي كه بايد ايفا كند ميتواند آن را انتخاب كند.
4. كالاها ظرف چهارده روز ارسال خواهند شد، اما زمان حمل را {نيز} در نظر بگيريد.
5. طرف بيتقصير در يك قرارداد نقض شده، هم ميتواند در پي اجبار طرف مقصر براي ايفاي تعهدات قراردادياش باشد وهم ميتواند قرارداد را فسخ نمايد.
6. قرارداد ناقص تلقي ميشود چنانچه يك شرط مهم در آن درج نشده باشد و هيچ شيوهاي براي پر كردن شكاف ايجاد شده وجود نداشته باشد.
7. قبول لاحق در صورتي بعنوان قبول، تاثير خواهد داشت كه موجِب {آنرا} بدون تاخير به اطلاع موجَب برساند يا ابلاغيهاي بدان منظور {به وي} ارسال نمايد.
8. استخدام كودكان در كارهاي مضر به جانشان، بايد توسط قانون منع شود.
9. هيچ كس نبايد از اموال خود محروم شود مگر بنا به دلايل موجه داراي نفع عمومي، آنهم در برابر غرامت مناسب و عادلانه.
10. برخي نظامهاي حقوقي اگر در نتيجهي حوادث پيشبيني نشده، ايفاي تعهد شديدا سخت شود، قايل به جبران خسارت براي متعهد ميباشند.
درس سي و سه
بررسي كلمه
1. اثر گذاشتن (affect): اثر داشتن بر؛ تاثير گذاشتن
الف. افزايش ماليات، بر همهي ما اثر خواهد گذاشت.
ب. فسخ قرارداد بر هيچيك از مفاد آن راجع به حل و فصل اختلافات اثر نخواهد گذاشت.
ج. چنانچه حقوق طرف ثالث تحت تاثير قرار بگيرد، از فسخ قرارداد ممكن است اجتناب گردد.
2. تاخير كردن (delay): كند يا دير بودن؛ به تعويق انداختن؛ عمل تعويق يا به تاخير افتادن
الف. براي طرف متضرر، حق مطالبهي خسارت به دليل تاخير در ايفاي تعهد محفوظ است.
ب. تاخير يعني هزينهي اضافي؛ و اين قابل قبول نيست.
ج. پيمانكار به علت تاخير در اجراي قرارداد، ناقض شمرده شد.
3. اختلاف (dispute): عدم توافق؛ تعارض؛ مشاجره
الف. اختلافات {مربوط به} قرارداد با ارجاع به قانون ايران حل و فصل شد.
ب. طرفين اختلاف را در يك دادگاه فرانسوي اقامه كردند.
ج. طرفين در تعيين حقوقي كه بايد توسط داور در خصوص ماهيت اختلاف اعمال شود، آزاد هستند.
4. اعمال كردن، اجرا كردن (exercise): به مرحلهي اجرا رساندن؛ چيزي را بكار بردن يا اعمال كردن
الف. معلمان بر دانشآموزان خود اعمال اقتدار ميكنند.
ب. شما بايد اعمال توجه بيش از حد نماييد وقتي در مه رانندگي ميكنيد.
ج. حق طرف قرارداد براي كنارهگيري از آن، از طريق ابلاغ به طرف ديگر به اجرا در ميآيد.
5. ادامه دادن (go on): شروع كردن؛ تداوم يافتن؛ دنبال كردن؛ جلوتر رفتن
الف. پليس مدرك ديگري ندارد كه {به كار خود} ادامه دهد.
ب. به منظور نيل به توافق متقابلف روال مستمر مذاكرات بايد ادامه يابد.
ج. خوانده اجازه يافت به انجام كار خود ادامه دهد.
6. عمل كردن، اثر داشتن (operate): كار كردن؛ انجام وظيفه كردن؛ اثر گذاشتن
الف. جوابي كه رضايت صريح به ايجاب ميدهد، اثر قبول دارد.
ب. قانون جديد ماليات به نفع ما عمل ميكند.
ج. كالا بايد در وضع كاري خوبي باشد و براي مدت زمان متعارفي به درستي كاركرد مفيد و معمول داشته باشد.
7. مانع شدن، استثا كردن (preclude): استثنا قايل شدن؛ مانع تحقق شدن؛ غيرممكن ساختن
الف. قانونا ظهرنويسي از طريق قرارداد امكانپذير نيست.
ب. كنترل ارز مانع بازپرداخت بدهيهاي خارجي ميشود.
ج. اصل كاهش خسارات مانع از اين ميشود كه زيانديده {خواستار} جبران خسارتهايي شود كه ميتوانسته {از آنها} اجتناب كند.
8. اعاده كردن، مرمت كردن (restore): به حالت معمول، اوليه يا قبلي بازگرداندن؛ نوسازي كردن؛ تعمير كردن
الف. امنيت بلافاصله پس از اغتشاشات به حال اول بازگشت.
ب. پليس تلاش ميكند نظم عمومي را به حال اوليه بازگرداند.
ج. حكم پرداخت خسارت در قبال نقض قرارداد به معناي اعادهي وضعيت اوليه براي خواهانها ميباشد.
9. در جستجو بودن، بدنبال بودن (seek): خواستار شدن؛ تلاش براي يافتن يا كسب كردن؛ جستجو كردن
الف. شما بايد بدنبال {كسب} اجازه از مقامات داخلي باشيد.
ب. مردم حق آزادي بيان دارند كه شامل آزادي تقاضا براي هر نوع اطلاعات و عقيده ميباشد.
ج. مشتري بخاطر زيان وارده توسط محصولات معيوب، خواستار {اخذ} خسارت از فروشنده بود.
10. بيمورد، ناروا، نامناسب (undue): نادرست و نامناسب؛ مفرط؛ غيرقانوني
الف. حق فسخ در صورت تاخير بيمورد، ممكن است از بين برود.
ب. اين قرارداد تحت فشارهاي ناروا امضا شده است.
ج. شخص ممكن است به دليل اكراه يا اعمال نفوذ ناروا، مجبور به انعقاد قرارداد شود.
فسخ قرارداد Rescinding the Contract
الف. طرف قرارداد كه حق لغو يا فسخ قرارداد را دارد، اين عمل را با اعلان لغو قرارداد به طرف ديگر به انجام ميرساند. عليالاصول، آثار فسخ به قرار ذيل ميباشد:
• فسخ قرارداد طرفين را از تعهداتشان براي ايجاد و دريافت تعهدات آتي مبري ميسازد.
• فسخ، مانع از مطالبهي خسارت براي عدم ايفاي تعهد نميباشد.
• فسخ بر هيچيك از مفاد قرارداد براي حل و فصل اختلافات يا ساير شروط قرارداد كه حتي پس از فسخ هم بايد اجرا شوند، تاثير ندارد.
ب. حق فسخ ممكن است از بين برود اگر:
1. قبل از اعمال حق فسخ، تاخير بيمورد وجود داشته باشد؛
2. شخصي كه خواستار فسخ است به نحو غير منصفانه عمل كرده باشد؛
3. شخصي كه حق فسخ دارد، با آگاهي از تدليس و حق فسخ، كاري انجام دهد كه مبين تمايل وي به ادامهي قرارداد باشد.
4. شخصي كه بدنبال فسخ است اساسا براي طرف ديگر قادر به اعادهي وضعيتي كه قبل از انعقاد قرارداد در آن وضعيت بوده، نباشد (بعنوان مثال، اعادهي كالا به همان وضعيت اوليه).
5. شخصي كه طرف قرارداد نيست و منافعي در همان موضوع كسب كرده، در صورت لغو قرارداد متضرر شود.
تمرينهاي درك مطلب
الف. پاسخ سوالات زير را بنويسيد.
1. چگونه طرف متضرر ميتواند قرارداد را فسخ كند؟
He does rescinding the contract by telling the other party that the contract is set aside.
2. كدام جنبههاي قرارداد در صورت فسخ قرارداد {همچنان} ادامه مييابد؟
Termination of contract does not preclude a claim for damages for nonperformance and does not affect any provision in the contract for the settlement of disputes or any other term of the contract which is to operate even after termination.
3. چه اتفاقي ميافتد اگر در فسخ قرارداد تاخير بيش از حد باشد؟
In the event of delay in terminating the contract, the right to rescind may be lost.
4. در ارتباط با اعادهي وضعيت طرف ديگر، به هنگام فسخ قرارداد چه رخ ميدهد؟
It the person seeking to rescind the contract is unable to restore the other party substantially to the position he was in before the contract was made, the right to rescind may be lost. Otherwise he can rescind the contract.
ب. جاهاي خالي را با كلمات زير پر كنيد.
Dispute (3) operates (4) goes on (7) undue (8)
Preclude (1) seeking (5) affects (2) delay (9)
Exercise (6) restore (10)
1. اگر قراردادي مقرر نكند كه ظهرنويسي ممنوع است، طرف قرارداد قادر خواهد بود حقوق خود را فروخته و تكاليفش را {به ديگري} واگذار نمايد.
2. جاييكه دليل ابطال تنها بر شروط فردي قرارداد اثر بگذارد، تاثير ابطال به همان شروط محدود خواهد شد.
3. اين دادگاه صلاحيت دارد تا هر اختلاف مطرح شده يا اختلافي كه ممكن است در ارتباط با اين قرارداد مطرح شود را حل و فصل نمايد.
4. بيان صريح پذيرش، كه ظرف زمان متعارفي ارسال شده باشد بعنوان قبول عمل خواهد كرد.
5. طرفي كه بدنبال استناد به ضمانت ميباشد، ممكن است به اين علت كه چنين ادعايي خارج از قانون مهلت اقامهي دعوي صورت گرفته است، از انجام آن منع شود.
6. اگر خريدار كالاها را دريافت كرده و قصد اجراي هر گونه حقي براي نكول آنها را دارد، بايد براي حفظ آنها اقداماتي اتخاذ نمايد كه در شرايط مزبور متعارف باشد.
7. مقالهي او جهت تلاش براي تعريف يك وضعيت حقوقي مشروع براي قراردادهاي داراي قالب استاندارد، از هيچ كوششي فروگذار نكرد.
8. طرف قرارداد كه ملزم به اتخاذ اقدامات لازم براي كسب مجوز واردات ميباشد، آن را بدون تاخير بيشاز حد به انجام خواهد رساند.
9. اگر خريدار در قبض كالاها تاخير كند، فروشنده بايد اقدامات لازم را براي حفظ آنها اتخاذ كند.
10. منظور از خسارات حمايتي اين است كه براي متضرر، موقعيتي را اعاده كند كه در صورت اجراي قرارداد آن موقعيت وجود ميداشت.
درس سي و چهار
بررسي كلمه
1. صلاحيت، اختيار، اذن (authority): اختيار تصميمگيري يا حل و فصل يك اختلاف يا صدور دستور؛ اذن
الف. زنان اغلب همچنان از منصبهاي اقتدار محروم ميباشند.
ب. پليس صلاحيت بازرسي ساختمان را دارد.
ج. شما صلاحيت انعقاد قرارداد به نيابت از پدرتان نداريد.
2. شكايت (complaint): اعتراض؛ اظهار اينكه كسي از چيزي راضي نيست
الف. او عليه پليس شكايت رسمي مطرح ميكند.
ب. از آنجا كه محصولات در شرايط عالي تسليم شدهاند، هيچ مبنايي براي شكايت وجود ندارد.
ج. مديرعامل، اعتراضات ما را در خصوص كيفيت محصولات ناديده گرفت.
3. تصحيح كردن، صحيح (correct): درست كردن؛ مرمت كردن؛ عاري از خطا؛ راست؛ درست
الف. او مطمئن است كه اين اطلاعات صحيح است.
ب. گزارش وي از هر جهت صحيح است.
ج. از فروشنده خواسته شد عيبها را درست كرده و محصولات مناسب را به نحو مقرر در قرارداد ارسال نمايد.
4. كارمند، مستخدم (employee): شخصي كه براي شخص ديگري در قبال دستمزد كار ميكند
الف. كارمند سابق متهم به آتش زدن انبار بود.
ب. كارمندان دولت سوگند ياد كردند كه اسرار رسمي را فاش نكنند.
ج. شركت، كارمندانش را در صورت سوء استفاده از مقام اخراج خواهد كرد.
5. كارفرما (employer): كسي كه مردم را در قبال دستمزد استخدام ميكند.
الف. او عليه كارفرماي خود بخاطر اخراج ناعادلانه اقامهي دعوي كرد.
ب. تقاضاي كارگران براي حقوق بيشتر از ناحيهي كارفرمايان رد شد.
ج. توافق با كافرمايان براي افزايش حقوق بالاخره موثر واقع شد.
6. بازپرداختن، استرداد (refund): بازپرداخت پولي كه دريافت شده يا هزينه شده؛ مبلغ پول مسترد شده
الف. پول سپرده شده به صاحبخانه، به مستاجر مسترد شد.
ب. فروشنده در صورتي كه از خريدم راضي نباشم، پولم را بازپس خواهد داد.
ج. مشتريها ميتوانند هرگونه پرداختي را كه در خصوص خريد كالاهاي معيوب صورت گرفته مسترد دارند.
7. نپذيرفتن، رد كردن (refuse): گفتن يا نشان دادن اينكه شخص تمايل به اعطا، پذيرش يا انجام كاري ندارد.
الف. دو طرف هنوز قبول نميكنند كه به ميز مذاكره بيايند.
ب. تقاضاي او براي ويزا پذيرفته نشده است.
ج. دولت از تحمل حزب مخالف امتناع ميورزد.
8. تعمير كردن، اصلاح كردن (repair): به وضعيت مناسب برگرداندن؛ درست كردن؛ تصحيح كردن
الف. خسارت وارده به كالا قابل اصلاح است.
ب. از آنجا كه اين محصول هنوز تحت ضمانت است، توليد كننده بايد آنرا تعمير كند.
ج. اين محصول آنقدر خسارت ديده كه درست نميشود.
9. مشهور، معتبر، شايسته (reputable): داراي شهرت خوب؛ پرافتخار، قابل احترام
الف. من مشاور حقوقي در يك موسسهي حقوقي بسيار معروف هستم.
ب. موسسهي داوري آمريكا يك نهاد معروف داوري است كه به اختلافات بينالمللي رسيدگي ميكند.
ج. شما بايد روابط كاري خوبي با موسسات معتبر برقرار كنيد.
10. مقاومت (resistance): تنفر از چيزي يا مخالف چيزي بودن؛ عمل مقاومت يا ايستادگي
الف. تظاهرات كنندگان مقاومت اندك و يا هيچ مقاومتي در برابر پليس نشان ندادند.
ب. كشور بايد بر مقاومتش در برابر فناوري جديد غلبه كند.
ج. هر شهروندي حق دارد منفردا در برابر اقدامات خشونتبار براي تغيير نظم مبتني بر قانون اساسي، مقاومت كند.
جبران خسارتهاي نقض قرارداد Remedies for Breach of Contract
الف. اقدامات زيادي وجود دارد كه طرف قرارداد ميتواند براي اخذ جبران خسارت در قبال نقض قرارداد انجام دهد. سهلالوصولترين و سادهترين شيوه، شكايت نزد تاجر مربوطه است. شكايت بايد نزد كسي صورت بگيرد كه در مقام صلاحيت باشد، ترجيحا كسي غير از شخصي كه در معاملهي اصلي شركت دارد. اين {مساله} باعث احتراز از مقاومت به دلايل شخصي ميشود؛ مثل زماني كه كارمند سعي كرده است كارفرما متوجه اقداماتش نشود. جاييكه مبناي معقولي براي شكايت وجود دارد، اغلب تجار معروف بلافاصله اقدام به بازپرداخت مينمايند، كالا را تعويض ميكنند و يا عيب {آنرا} را اصلاح ميكنند.
ب. هميشه اخذ جريمه از تاجري كه پرداخت نكرده است آسانتر است و بنابراين، شخص ميتواند به سادگي جانب خود را در قرارداد تا زمان اصلاح عيب رعايت نكند. بعنوان مثال، زماني كه كالا تسليم شده است اما خريدار معتقد است كيفيت نامرغوب دارند يا با كالاي سفارششده تطابق ندارند، {در اين صورت} خريدار ميتواند از قبول و تحويل كالا امتناع ورزيده يا آنها را تحويل گرفته ولي بهاي آنرا پرداخت نكند؛ مگر اينكه عيب مزبور اصلاح شود. در اسرع وقت ممكن، خريدار بايد فروشنده را از عمل مقصود خود و دلايل آن مطلع سازد.
ج. جبران خسارتهاي موجود براي طرف بيتقصير شامل موارد ذيل ميشود:
• خسارت گرفتن، بعنوان غرامت در قبال زيانهاي وارده ناشي از نقض؛
• فسخ؛
• ايفاي تعهد به نحو خاص.
تمرينهاي درك مطلب
الف. پاسخ سوالات زير را بنويسيد.
1. اگر قرارداد نقض شود، بعنوان مثال در قرارداد خريد، چرا طرف قرارداد بايد به شخص داراي صلاحيت مراجعه كند نه شخصي كه به او كالا را در وهلهي نخست فروخته است؟
Because it avoids resistance for personal reasons, such as when an employee tried to avoid having his actions come under the notice of the employer.
2. چگونه ممكن است عدم پرداخت به خريدار كمك كند؟
Withholding payment helps the buyer simply to refuse to perform his side of the contract until the defect is remedied or the party in breach compensates damages for loss.
3. خريدار چقدر وقت دارد كه در صورت نقض قرارداد، دست به اقدام بزند؟
The buyer should as quickly as possible tell the seller of the intended action and of the reasons of his decision.
4. خريدار از ميان چه جبران خسارتهايي ميتواند دست به انتخاب بزند؟
The remedies available to the buyer include: damages, as compensation for loss caused by the breach; termination of the contract; and specific performance.
ب. جاهاي خالي را با كلمات زير پر كنيد.
Resistance (4) authority (2) correct (10) repair (8)
Reputable (3) complaint (1) refund (7) refuse (9)
Employees (6) employer (5)
1. افسر پليس در مدتي كه شكايت مورد بررسي قرار ميگرفت، از كار تعليق شد.
2. او به پسر ارشدش اختيار داد تا اموالش را از جانب وي بفروشد.
3. خواهان كالاها را در اختيار يك كلاهبردار گذاشت به اين اعقتاد كه وي آنگونه كه ادعا ميكرده است، يك شركت معتبر است.
4. شهروندان حق مقاومت دارند در برابر هر كسي كه نظم دموكراتيك حقوق بشر و آزاديهاي اساسي را ناديده بگيرد.
5. كارمندي كه قبول كرده بود بمدت يكسال براي شركت كار كند، بيسبب پس از ده ماه كار را رها كرد.
6. ايفاي تعهد بطور كامل وضعيتي است درخصوص هر گونه الزام كارفرمايان به پرداخت حقوق.
7. اگر شما از اين محصول رضايت نداريد، ميتوانيد كالا را ظرف 14 روز براي تعويض يا پس گرفتن پول، مسترد كنيد.
8. فروشنده متعهد نيست كه كالا را به مدت نامحدود، تعويض يا تعمير كند.
9. اگر فروشنده قبل از موعد مقرر كالاها را تسليم نمايد، خريدار ميتواند آنها را قبض كرده و يا از قبض خودداري كند.
10. دادگاه تجديدنظر از شفافسازي ابهامات يا تصحيح اشتباهات مندرج در راي دادگاه امتناع ورزيد.