خلاصه: گاهي اشخاص مالي را به يکي هديه ميکنند و بعد از مدتي احساس پشيماني سراغشان ميآيد که چرا آن را بخشيدهاند در نتيجه تلاش ميکنند تا مال دادهشده را پس بگيرند. اين متن نوشتاري است در مورد بخشش و اينکه آيا افراد ميتوانند مال هديده دادهشده را برگردانند.
هديه دادن عملي حقوقي است
آيا ميدانيد هديه دادن جداي از اينکه يک کار عاطفي است يک عمل حقوقي است؟ هبه يا هديه در قانون کشور ما يک عقد است عقدي که طبق آن يک نفر مال خود را به طور رايگان به شخص ديگري ميبخشد. در اين عقد سه طرف وجود دارد: واهب، متهب و عين موهوبه. واهب کسي است که مالش را ميبخشد. متهب کسي است که مال به او داده ميشود و عين موهوبه هم مالي است که هديه ميشود.
واهب براي انجام هبه بايد عاقل و بالغ باشد و با قصد و اراده مال را به ديگري ببخشد. از طرفي او نميتواند از مال ديگري ببخشد و خودش بايد مالک عين موهوبه باشد.
با توجه به اين مفاهيم در صورتي که مالي به شما هبه شد براي اينکه خيالتان جمع باشد که عقد واقع و کار تمام شده است بايد هديه را قبول کنيد و مال را در اختيار بگيريد؛ يعني تا زماني که مال را دريافت نکنيد اين عقد واقع نمي شود. در دريافت مال موهوبه سريع باشيد چراکه اگر تا قبل از دريافت مال واهب محجور شود يا فوت کند عقد هبه ديگر واقع نخواهد شد.
در صورتي که گيرنده هديه شخصي صغير يا مجنون باشد، «ولي» يا سرپرست قانوني او بايد مال را دريافت کند. نکته ديگر هم اين است که اگر طلبکاري طلب خود از ديگري را به او ببخشد ديگر نميتواند از اين هبه رجوع کند. همين طور است شخصي که مالي را به عنوان صدقه به ديگري مي دهد؛ او هم حق پس گرفتن آن را نخواهد داشت.
ثبت رسمي هبه
قانون، ثبت عقد هبه را در دفاتر اسناد رسمي الزامي ندانسته است بنابراين اجباري در بين نيست، با اين حال خيلي صريح ميگوييم که هبه با سند رسمي نسبت به ديگر انواع هبه مستحکمتر و داراي مزيت است.
منظور از مزيت اين است که در مورد هبهنامههاي رسمي امکان انکار و ترديد وجود ندارد، يعني در دعوا، هيچ يک از طرفين نميتوانند مدعي شوند که در صحت و اصالت سند مزبور ترديد دارند چرا که اين ادعا از نظر دادگاه پذيرفتني نيست. در مورد هبهنامههاي غيررسمي يا عادي ادعاي انکار و ترديد شنيده خواهد شد و با طرح هر يک از دو ادعاي انکار يا ترديد، دادگاه موظف ميشود تا سريعا سند را مورد بررسي قرار دهد و در مورد اعتبار آن حکم کند.
بازپس گرفتن هديه
عقد هبه داراي يک ويژگي منحصر به فرد است؛ ويژگياي که آن را از عقود ديگر متمايز ميکند و آن، قابليت پس گرفتن مال هديه داده شده است؛ به اين صورت که فردي که به شما هديهاي داده است ميتواند هر زمان که بخواهد آن را پس بگيرد حتي اگر آن مال در اختيار شما قرار گرفته باشد. به اين قابليت، رجوع از هبه گفته ميشود. البته کار به اين آساني هم نيست. چراکه براي رجوع لازم است دو شرط فراهم باشد:
– مال مورد هديه موجود باشد
– حق رجوع واهب از بين نرفته باشد.
شرط اول که روشن است؛ اگر عين مال از بين رفته باشد، ديگر امکان رجوع وجود نخواهد داشت. اما در باره شرط دوم قانونگذار مي گويد واهب در چهار صورت حق رجوع ندارد:
الف- در صورتي که هديهگيرنده پدر، مادر يا فرزند واهب باشد.
ب- در صورتي که گيرنده در برابر هديهاي که دريافت کرده به واهب مالي داده يا براي او کاري انجام داده باشد.
چراکه واهب ميتواند شرط کند که متهب در برابر هبه به او مالي واگذار کند يا عملي را که مباح است براي او انجام دهد مثلا به مدت دو سال از خانه مسکونياش مراقبت و آن را نظافت کند.
ج- در صورتي که گيرنده مال هديهشده را به شخص ديگري منتقل کرده باشد مانند اينکه مال را به او فروخته باشد.
د- در صورتي که در مال موهوبه تغييري به وجود آمده باشد مانند اينکه مال مورد هبه يک شمش طلا بوده که تبديل به گردنبند طلا شده است.
رجوع در هبه يا با گفتار صورت ميگيرد و يا با رفتار. رجوع با گفتار مانند اين است که واهب بگويد از هبهام برگشتم. رجوع در رفتار هم که گاه اتفاق ميافتد مانند گرفتن مال از دست متهب. اصولا رجوع خصوصيت جداييناپذير عقد هبه است تا آنجا که حتي نميتوان شرط کرد واهب حق رجوع از هبه را نداشته باشد. بنابراين شايد يک شخص نتواند براي هميشه مالک مالي باشد که هديه گرفته است. در اين ميان بايد خاطرنشان کرد پس از فوت کسي که هديه داده يا کسي که هديه را دريافت کرده است ديگر تحت هيچ شرايطي رجوع از هبه ممکن نيست.
براي رجوع بايد طرح دعوا کرد
براي رجوع از هبه و پس گرفتن مال موهوبه از شما، واهب بايد به دادگاه حقوقي که منزلتان در حوزه آن قرار گرفته است، مراجعه و دادخواست ارائه کند. دادخواست فرمي است که براي شروع رسيدگي در دادگاه ارائه آن ضروري است. در اين فرم چاپي اطلاعاتي از آغازکننده دعوا يا خواهان خواسته شده است. از جمله اين اطلاعات مشخصات و محل اقامت خواهان يا واهب، مشخصات و محل اقامت خوانده يا گيرنده هبه و ذکر خواسته يا همان رجوع از هبه و استرداد مال موهوبه است. به علاوه لازم است واهب هزينه دادرسي هم پرداخت کند. اين هزينه در دعواي رجوع با توجه به قيمت مال موهوبه محاسبه و دريافت ميشود به اين صورت که به ازاي يک ميليون اول قيمت، 5/1 درصد و به ازاي مازاد آن يک ميليون، 2 درصد هزينه دادرسي محاسبه و دريافت خواهد شد.
پس از اين اقدامات دادگاه کار خود را شروع و پرونده به جريان ميافتد. در دادگاه يکي از اين دو صورت وجود دارد: نخست اينکه هبه ثبتشده و داراي سند رسمي است که در اين حالت واهب بدون اينکه لازم باشد هبه را به اثبات برساند و درخواست رجوع خود را طرح ميکند.ديگر آنکه هبه به صورت رسمي به ثبت نرسيده باشد (هبهنامه عادي يا هبه شفاهي)؛ در اين حالت واهب بايد در دادگاه وقوع عقد هبه را اثبات سپس اعلام کند که ميخواهد از عقد رجوع کند و مالش را از شما پس بگيرد.
به هر حال در هر دوي اين صورتها واهب موظف است ثابت کند که شرايط رجوع فراهم بوده و او از حق رجوع برخوردار است.
صدور راي پايان کار نيست
با اعلام پايان يا ختم رسيدگي از سوي دادگاه، قاضي در صورت امکان در همان جلسه راي صادر ميکند و در غير اين صورت همان طور که معمول است حداکثر تا يک هفته از زمان اعلام ختم دادرسي راي را صادر ميکند. پس از صدور راي و ابلاغ آن به طرفين دعوا به وسيله ماموران دادگاه، نوبت به تجديدنظرخواهي ميرسد. منظور از تجديدنظرخواهي همان رسيدگي مجدد به دعواي رسيدگي شده است که از سوي دادگاهي با درجه بالاتر صورت ميگيرد.
در دعواي رجوع از هبه با توجه به قيمت مال موهوبه که در دادخواست نوشته شده است، مشخص ميشود که آيا امکان تجديدنظرخواهي وجود دارد يا خير. در صورتي که قيمت بيش از سه ميليون ريال باشد هريک از دو طرف در صورتيکه حکم عليه او صادر شده باشد؛ ميتواند درخواست تجديدنظر خواهي کند. بنابراين از تاريخ ابلاغ راي تا 20 روز در صورت اقامت در ايران يا تا دو ماه در صورت اقامت در خارج از کشور فرصت است تا با مراجعه به يکي از دو دادگاه – محل صدور راي يا دادگاه تجديدنظر استان محل سکونت خود به عنوان خوانده- درخواست تجديدنظرخواهي کرد.
در صورتي که قيمت مال بيش از سه ميليون ريال نباشد يا اينکه بيش از اين مقدار باشد اما در مهلت 20 روزه براي تجديدنظر اقدام نشود حکم قطعي و اجرا و مال موهوبه پس گرفته ميشود؛ همين طور است زماني که با تجديدنظرخواهي از راي، دعوا مورد رسيدگي مجدد قرار بگيرد.