خلاصه: بر اساس آمار سازمان ثبتاحوال در سال 92، تعداد کل طلاقها به 155 هزار نفر رسيده که در هر ماه بهطور متوسط تعداد 129 هزار نفر، در شبانهروز 426 واقعه طلاق، و در هرساعت 18 نفر از زوجين طلاقشان به ثبت ميرسد.
بر اساس آمار سازمان ثبتاحوال در سال 92، تعداد کل طلاقها به 155 هزار نفر رسيده که در هر ماه بهطور متوسط تعداد 129 هزار نفر، در شبانهروز 426 واقعه طلاق، و در هرساعت 18 نفر از زوجين طلاقشان به ثبت ميرسد.
آنطور که آخرين بررسيها نشان ميدهد هر ساعت 18 طلاق در کشور ثبت ميشود. اين آمار بالا نشانگر اين است که در کشور ما يکپنجم ازدواجها به طلاق ختم ميشود. اين نسبت در برخي از شهرها به يکچهارم نيز ميرسد.
به گزارش آرمان، در کشور ما زنان و مردان زيادي هستند که تجربه جدايي از همسرشان را دارند. از طرف ديگر، تعداد قابلتوجه طلاق در کشور باعث افزايش تعداد کودکان طلاق شده است. انجام فعاليتهايي براي کنترل و کاهش طلاق، قسمتي از مواجهه با مسئله طلاق است و از طرفي بايد به کساني که طلاق را تجربه کردهاند نيز آموزشهايي ارائه داد. حمايتهاي اجتماعي پس از طلاق چه براي زنان، چه مردان و چه کودکان طلاق حلقه مفقودهاي در سالهاي اخير بوده است. شايد بر اين اساس است که يک مقام مسئول در سازمان بهزيستي روز گذشته بر لزوم اين حمايتها تاکيد کرده است.
بر اساس آمار سازمان ثبتاحوال در سال 92، تعداد کل طلاقها به 155 هزار نفر رسيده که در هر ماه بهطور متوسط تعداد 129 هزار نفر، در شبانهروز 426 واقعه طلاق، و در هرساعت 18 نفر از زوجين طلاقشان به ثبت ميرسد. بيشترين ترکيب طلاق ثبت شده، مربوط به ترکيب سني مردان 25 تا 29 سال با زنان 20تا 24 ساله بوده است. همچنين ماه گذشته مرکز آمار ايران اعلام کرد از کل جمعيت جوان کشور حدود 10 درصد داراي خانواده هستهاي، 71 درصد مجرد و 19 درصد به صورت خانواده تکوالد زندگي ميکنند. اين آمار گواه روشني از افزايش خانوادههاي تکوالد که نتيجه فوت يا جدايي والدين است، ميباشد. يعني آنطور که اين آمار نشان ميدهد تعداد افرادي که بنا به دلايلي نظير فوت يا جدايي از همسر تنها يا با فرزندانشان زندگي ميکنند حتي از تعداد خانوادههاي معمولي در اين سنين نيز بيشتر است و اين درحالي است که تاکنون هيچ اقدام حمايتي براي اين افراد صورت نپذيرفته است.
سرنوشت زنان، کودکان و مردان بعد از طلاق
از قديم مهر طلاق فقط بر پيشاني زنان ميخورد و آن قدر اين قضيه در عرف و اعتقادات مردم ناپسند مينمود که حتي زن مطلقه از عاديترين حقوق انساني و رفتوآمد در اجتماع منع ميشد. با افزايش تعداد طلاقها و البته تغيير تفکر و باورهاي عرفي، امروزه ديگر طلاق مانند گذشته براي زنان چهرهاي زشت و ناخوشايند ندارد. با وجود اين، نميتوان منکر مشکلاتي شد که براي زنان بعد از جدايي پيش ميآيد. بررسيها نشان ميدهد هنوز هم بهرغم مدرن شدن بسياري از خانوادهها افکار افراد عوض نشده و طلاق چندان عادي نشده است.
از سوي ديگر، تعداد زيادي از اين زنان فرزنداني دارند که بنا بر دلايل مختلف اعم از بيکفايتي يا خواست پدر حضانت آنها به مادر سپرده شده است که تامين مخارج زندگي و بار اقتصادي چه با وجود داشتن فرزند و چه نداشتن آن بر دوش زنان مطلقه سنگيني ميکند. از طرفي، کودکان چه در جريان جدايي و چه پس از آن قربانيان اصلي اختلافات و طلاق والدينشان هستند. زندگي در شرايط دعوا و درگيري و کشمکش بين والدين بهويژه در سنين پايين لطمات جبرانناپذيري بر روان کودک وارد ميکند و بعد از جدايي هم هيچکدام از دو طرف به اندازه کودک از انتخاب بين دو تکيهگاه رواني و پرکردن جاي خالي آن يکي با ديگري لطمه نميبيند. بررسيها نشان ميدهد کودکاني که با پديده طلاق دست به گريبانند بيش از بقيه در معرض آسيبهاي رواني و ابتلا به افسردگي و پرخاشگري در بزرگسالي هستند.
از سوي ديگر برخلاف اينکه اغلب تصور ميشود مردان بعد از جدايي کمتر از زنان با آسيبهاي رواني و اجتماعي بعد از طلاق درگيرند؛ بررسيها نشان ميدهد مردان بيش از زنان بعد از جدايي دچار آسيبهاي روحي و افسردگي ميشوند. با وجود اينکه برداشتهاي اجتماعي طلاق را براي مرد چندان نکوهيده نميداند و از سوي ديگر مردان استقلال مالي داشته و بعد از طلاق کمتر مشکلات اقتصادي پيدا ميکنند بار رواني جدايي و تحمل تنهايي براي مردان سختتر از زنان است.
حمايتهاي اجتماعي بعد از طلاق اعلام شد
مديرکل دفتر امور آسيبديدگان اجتماعي سازمان بهزيستي حمايتهاي اجتماعي بعد از طلاق را اعلام کرد. وليا... نصر درباره حمايتهاي اجتماعي بعد از طلاق گفت: در خانوادهاي که دچار طلاق ميشود، هم زن و هم مرد نيازمند حمايتهاي اجتماعي است. علاوه بر اين فرزندان اين خانواده نيز نيازمند حمايتهايي هستند که بتوانند با شرايط جديد کنار بيايند. ايلنا نوشت؛ او افزود: در همين راستا براي مرد و زن آموزشهاي تکوالدي داده ميشود، چرا که حضانت از سوي دادگاه يا به پدر سپرده ميشود يا به مادر. خانواده تکوالدي آموزشهاي خاص خود را دارد که براي همين موضوع مشاورههايي را در نظر گرفتهايم. مديرکل دفتر امور آسيبديدگان اجتماعي سازمان بهزيستي?افزود: علاوه بر اين طلاق در خانوادهها منجر به آسيبهاي اجتماعي و اختلالات رواني در افراد ميشود. همه اين موارد اگر با مشاوره بهنگام مددکار بهزيستي همراه باشد، ميتواند از آسيبهاي اجتماعي که جامعه را متضرر ميکند،?پيشگيري کند.
طلاق ميتواند با آسيب همراه نباشد
يک آسيبشناس اجتماعي با اشاره به اينکه حمايتهاي بعد از طلاق براي زنان و مردان تفاوت دارد به «آرمان» ميگويد: حمايتهاي بعد از طلاق ميتواند رواني يا اجتماعي باشد. بررسيها نشان ميدهد زنان بيش از مردان از نظراجتماعي در جريان طلاق آسيب ميبينند درحالي که آسيبهاي رواني طلاق براي مردان بيش از آسيبهاي اجتماعي است و نبايد از اين مساله غافل بود. فريد براتيسده ميافزايد: درحالي که کودکان هم به لحاظ رواني و اجتماعي از جدايي والدين آسيب ميبينند توجه به اين نکته لازم است که در کنار اقدامات مختلفي که براي جلوگيري از وقوع طلاق و کاهش نرخ آن در کشور انجام ميشود پذيرفتن واقعيت طلاق و قبول آن باعث ميشود آسيبهاي ناشي از طلاق کمتر شود. او ادامه ميدهد: افراد ميتوانند بدون ايجاد تنشهاي رواني براي خود و اطرافيانشان اين پروسه را بگذرانند اما متاسفانه در کشور ما بهدليل طرز تلقي غلط طلاق به عامل فرسايشدهنده روان براي دو طرف تبديل شده که ميتوان با اين قبيل آموزشها تا حد زيادي آن را کنترل کرد.
نهادهاي مردمي براي حمايت از مطلقهها
يک روانشناس به «آرمان» ميگويد: آزردگي، ناراحتي و تنهايي، احساسات مشترک همه افرادي است که جدايي را تجربه ميکنند. امير هوشنگ مهريار ادامه ميدهد: همه افراد خانوادههايي ندارند که بعد از طلاق از آنها حمايت کرده و بتوانند به دامان آن پناه ببرند و چه بسا بهدليل مشکلات طرفين خانواده نيز دچار از هم گسيختگي شده باشد. در کنار اينکه بار مالي و حمايت اقتصادي در مساله طلاق مهم است حمايتهاي اجتماعي و بهويژه رواني از اهميتي صدچندان برخوردار است. مهريار ميافزايد: در بيشتر کشورهاي دنيا از بين خود اين افراد نهادهاي مردمي تحتعنوان انجمن طلاقگرفتهها شکل ميگيرد که از طريق عضويت در آن، فرد از حمايتهاي رواني لازم برخوردار ميشود. از طريق اين نهادها تمهيداتي انديشيده ميشود تا فرد با قرارگرفتن در ميان افرادي که تجربه مشابه با خودش را دارند از بار رواني اين مساله بکاهد و راحتتر با آن کنار بيايد. کودکان هم ميتوانند در کنار والدينشان به اين مراکز بروند و آموزشهاي لازم را براي نحوه مواجهه با اين مساله ببينند. او عنوان ميکند: در کشور ما هم اگر اين حمايتها به شکل مردمنهاد انجام شود بسيار موثر است.